از آمدن اندیشه های کارگری به کشورمان که با نگارش نخستین مقاله در معرفی سوسیالیسم در سال ١٢٥٩ رخ داد، یکصد و چهل سال می گذرد. بذرهایی که در اندیشه های زحمتکشان جوانه زد و در کشورمان ریشه دواند. پس از ٢٦ سال از پاشیده شدن این بذرها، جنبش سندیکایی با تشکیل اولین اتحادیه کارگری در یک چاپخانه توسط زنده یاد محمد پروانه در سال ١٢٨٥ متولد شد و تا امروز عمری ١٠٤ ساله دارد. در طی این دوران اندیشه های راهبردی سندیکایی دستخوش تغییرات زیادی شده است. از اندیشه های متاثر از کارگران ایرانی شاغل در باکو تا اندیشه های سیدمحمددهگان رهبر اتحادیه مرکزی کارگران تهران در سال ١٣٠١ و اندیشه های موسسین شورای متحده مرکزی زحمتکشان در دهه ١٩٢٠ و سپس اندیشه های رهبران سندیکایی جان بدر برده از کودتای آمریکایی ٢٨ مرداد ١٣٣٢. در همه این دوران طبقه کارگر با دادن تلفات بسیار دستاوردهای مهمی را کسب کرد. از همه مهمتر رابطه فعال بین جنبش کارگری و سندیکایی با احزاب طبقه کارگر رخ داد و باعث بالندگی هر دو سوی این پدیده گردید. کسب قانون کار، تامین اجتماعی، حق داشتن سندیکا را می توان دستاورد رابطه دو طرفه جنبش کارگری و سندیکایی و احزاب طرفدار طبقه کارگر دانست. …بیشتر
Archive for تاریخ جنبش کارگری و سندیکایی
تاثیر حزب کمونیست ایران بر جنبش کارگری!
١٠٠ سال از تشکیل حزب کمونیست ایران می گذرد و تاثیرات فرهنگی، سیاسی بی نظیری را در تاریخ یکصد ساله اخیر ایران به جای گذاشته است. از پاشیدن بذرهای آگاهی بخش میان مردم ایران و به ویژه زحمتکشان تا پرورش انسان هایی کوشا و فداکار در راه بهبود وضعیت طبقه کارگر و سازمان دادن تشکیلات کارگری.
آنان نمی دانستند که در آینده ای ١٠٠ ساله پیش رویشان، بسیاری از آرمان های آنان تحقق خواهد یافت و این تحقق و چگونگی برایشان در هاله ای از ابهام قرار داشت اما ایمان داشتند که رقم خواهد خورد. برای آنکه تصویری روشنتر از تاثیر این کنگره به حیات سیاسی-فرهنگی و بهروزی زحمتکشان داشته باشیم کافی است به مرامنامه مصوب حزب در تیرماه سال ١٢٩٩ نگاهی بیفکنیم:
در زمینه بیمه های اجتماعی: حزب کمونیست ایران برای مطالبات زیر جهاد خواهد کرد: …بیشتر
حیدرخان عمواوغلی عملگرایی بی نظیر! (به مناسبت ١٠٠مین سال پایه گذاری حزب کمونیست ایران)
«حیدرعمواوغلی تاریوردیوف به قول خودش از ١٢ سالگی داخل در امور سیاسی شد و تا هنگامی که در ٤٢ سالگی قلب سرخ خود را در جنگل سبز گیلان کاشت، تمامی لحظات زندگی پُر تلاطم خود را وقف رهایی خلق ها و کامیابی توده ها نمود. هر جا نشانی از مبارزه و مقاومت علیه نظام های بهره کشانه و امپریالیسم سراغ گرفت، بدانجا شتافت و در گرمگاه توفنده ترین کشمکش های انقلابی به تکاپو پرداخت. زمانی همدوش پرولتاریای باکو علیه نظام سرمایه داری و استبدادی تزاری پیکار کرد و زمانی در مشهد و تهران و تبریز و رشت همپای توده های بپا خاسته با فیودالیسم و امپریالیسم به ستیز و آویز پرداخت و زمانی دیگر در عراق عرب با سربازان انگلیسی جنگید. وقتی آفتاب روشنایی بخش اکتبر طلوع کرد در راه تحقق آرمان های انسانی آن انقلاب دوران ساز در پترزبورگ و مسکو و تاشکند و باکو از هیچ کوششی جانبازانه فرو گذار نکرد و آنگاه با تمام اندوخته های گرانقدر و توانایی های متنوع خود که دستاوردهای یک عمر مبارزه انقلابی بودند برای سازماندهی حزب عدالت (حزب کمونیست ایران) و در جهت سامان یابی جنبش رهایی بخش گیلان تلاش و تقلا نمود و جان بر سر این کار نهاد» …بیشتر
اخلاق کارگری چگونه در کوشندگان کارگری شکل می گیرد؟ – مازیار گیلانی نژاد
حسین سمنانی بی تردید یکی از آموزگاران بی بدیل سندیکایی بعد از کودتای خونین ٢٨ مرداد ١٣٣٢ است. حسین سمنانی روستازاده ای از دماوند بود و پس از آمدن به تهران و در پی جستجوهایش در دهه ٢٠ به اتحادیه کارگران کفاش رسید. او با تربیت و درس گرفتن از رهبران شورای متحده مرکزی زحمتکشان ایران که عشق به انسان ها سرلوحه زندگی و مبارزاتشان بود، به کادری برجسته برای جنبش سندیکایی تبدیل شد. سمنانی یکی از مبلغین حرفه ای و آموزش دهندگان سندیکایی بود. هر لحظه از زندگیش را وقف سندیکا و اعتلای جنبش کارگری کرد. سالها بعد دردهه چهل بسیاری از جوانان کفاش جای او را در هیات مدیره سندیکای کارگران کفاش گرفتند ولی او همچنان حرفه ای ترین و قابل احترام ترین رهبر کارگران کفاش بود.
حسین سمنانی از جمله رهبرانی کارگری است که می توانست میلیونر شود. او از جمله بهترین کارگر کفاش مردانه دوز دهه ٤٠ و ٥٠ بود. همه کارفرمایان به دلیل وجدان کاری که او داشت علاقه داشتند او برایشان کار کند و حتا برایش مغازه باز کنند. اما حسین سمنانی با آگاهی تمام در کسوت کارگری باقی ماند و می دانست باز کردن مغازه و دست شستن از کسوت کارگری چه خطرهایی، اخلاق و منش او را تهدید خواهد کرد. از زمانی که در دهه ٢٠ جذب اتحادیه کارگران کفاش تهران شد تا روز مرگش در در سال ١٣٨١ دست از تبلیغ برای ایجاد سندیکاهای کارگری بر نداشت. او دریافته بود که نباید دانسته هایش با او دفن شوند به همین خاطر کتاب دانستنی های سندیکایی را برای کارگران مبارز به ارمغان گذاشت و خدمتی بزرگ به جنبش سندیکایی نمود. او آموزگار بزرگ همه کوشندگان دهه چهل به بعد است.
…بیشتر
اخلاق کارگری چیست و چگونه به دست می آید؟
پیشروان کارگری در روند مبارزه برای بهبود وضعیت طبقه خود یاد می گیرند که چگونه با گذشت، فداکار، پیگیر، نترس و استوار در آرمان های کارگری بمانند. روند مبارزه آنان را از پلیدی ها، کژی ها، دور کرده و تبدیل به انسانی والا نموده که حتا از بذل جان دریغ نمی ورزند.
هدایت اله معلم، کارگر فلزکار با تباری روستایی از اردبیل در جنبش کارگری چنان پالایش فکری و اخلاقی می شود که از خانواده و جان گذشته و راهی اسطوره ها می گردد.
…بیشتر
ویژگی های یک کوشنده کارگری!
بسیار شنیده ایم که برخی از رهبران کارگری مبدل به اسطوره ای در عصر خود شده اند و کارگران تا حد فدا کردن جان خود آنان را گرامی می داشتند از جمله سید محمد دهگان رییس اتحادیه مرکزی کارگران ایران در زمان رضاشاه، رضا روستا دبیرکل شورای متحده مرکزی زحمتکشان ایران از سال ١٣٢٠ تا ١٣٣٢، علی امید رهبر بی بدیل کارگران نفت در خوزستان از سال ١٣٠٨ تا ١٣٣٢، حسین سمنانی عضو هیات مدیره سندیکای کارگران کفاش در دهه ٣٠ و ٤٠، آقای طبرسی دبیر نام آور سندیکای کارگران بافنده سوزنی در دهه ٥٠ و ٦٠ و ….. …بیشتر
مصاحبه با یارمحمد اکبری- وضعیت سندیکاهای کارگری 40 سال پس از انقلاب بهمن 1357
با توجه به اهمیت تحولات مهم ماه های اخیر در رابطه با اوجگیری مبارزات کارگران و زحمتکشان حول شعارهای مشخص و مطالبات برحق خود در رابطه با دستمزدهای پرداخت نشده، معوقه و شرایط محیط کار هیئت تحریریه اندیشه نو تصمیم به دعوت از برخی از کوشندگان سندیکایی در کشورمان برای گفتگو پیرامون چندین سوال مطرح در جامعه در رابطه با شرایط زندگی و مبارزه طبقه کارگر مطرح شده است . اندیشه نو از آقای یار محمد اکبری برای قبول دعوت ما و شرکت در این گفتگو در 40مین سالگرد انقلاب بهمن 1357 تشکر می کند.
یارمحمد اکبری برقکار صنعتی و شاغل در یکی از پروژه های ساختمانی در تهران از همان اوایل تشکیل سندیکای کارگران فلزکارمکانیک ایران به آن پیوست و از کوشندگان مطرح سندیکا می باشند.
…بیشتر
مصاحبه با مازیار گیلانی نژاد- سرنوشت سندیکاهای کارگری 40 سال پس از انقلاب بهمن 1357
با توجه به اهمیت تحولات مهم ماه های اخیر در رابطه با اوجگیری مبارزات کارگران و زحمتکشان حول شعارهای مشخص و مطالبات برحق خود در رابطه با دستمزدهای پرداخت نشده، معوقه و شرایط محیط کار هیئت تحریریه اندیشه نو تصمیم به دعوت از برخی از کوشندگان سندیکایی در کشورمان برای گفتگو پیرامون چندین سوال مطرح در جامعه گرفت. اندیشه نو از آقای مازیار گیلانی نژاد برای قبول دعوت ما و شرکت در این گفتگو در 40مین سالگرد انقلاب بهمن 1357 تشکر می کند.
درود بر شما و سپاس به خاطر انجام این مصاحبه. میخواهم به مناسبت 40مین سال انقلاب مردمی و ضداستبدادی و ضدامپریالیستی بهمن 57، درود خود را بر تمام شهدای راه آزادی و عدالت اجتماعی نثار کنم، حتا آنانی که برای گشوده شدن این مسیر، یک لحظه مورد ظلم قرار گرفتند. …بیشتر
جنبش کارگری و خوانش اقتصاد سیاسی
درود بر شما رفقای ارجمند نشریه بی ج
خوشحالم که رشد خوبی را در کیفیت مطالب نشریه وزین شما شاهدم و به خود می بالم که از خوانندگان این نشریه هستم.
دوستان در نشریه شماره ٣ مطلبی دیدم از محققین خوب کشورمان آقای حسن مرتضوی و افشین شمس قهفرخی که در رابطه با خوانش اقتصاد سیاسی در سپهر مطالعاتی کشور، مطالبی را برای شما دوستان گرانقدر ارسال نموده بودند. با سپاس از ارج گذاری ایشان نسبت به این نشریه و تحقیق با ارزششان، لازم دانستم مطالبی را درتکمیل این تحقیق به عرض ایشان و شما دوستان برسانم. …بیشتر
کوشندگان کارگری را سر مشق خود قرار دهیم!
در کارگاه خیاطی آپولون مد، من وردست شلوار دوز بودم، واقع در پاساژ مرکزی. پاساژ مرکزی داخل خیابان اسلامبول، بین چهارراه لاله زار و چهارراه اسلامبول واقع شده، و از در جنوبی پاساژ به کوچه برلن راه دارد.بیش ازصد سال از عمرش می گذرد. آنزمان طبقه همکف پاساژ به جز یک رستوران بقیه عرق فروشی و طبقه بالا کلن خیاطی بود. پاساژ شبیه یک خانه دوبلکس بزرگ بود، که یک رشته پله پهن از یک گوشه ساختمان، شمارا به طبقه بالا می برد. خیاط های پاساژ مرکزی خیاط های خوبی بودند، تابلوها همه اسم غربی داشتند، مثلن ” اوریانت ” کارفرمایش هم هوشنگ دراز. هوشنگ ازهمه معروفتر بود. شاپورحمیدرضا برادر شاه یکی از مشتریهای او بود. “آپولون مد” کارفرمایش عباس قزوینی، یکی دیگر از کارفرماها بود و مغازه اش روبه روی اوریانت بود. خیاطی ” واشنگتن ” محسن رشتی زاویه جنوبی پاساژ بود. مغازه و کارگاه های دیگر هم بود. یک در میان دفتر یا مغازه و کارگاه بود. مغازه های خیاطی خیلی شیک و تمیز بودند. برعکس کارگاه ها نمیشد تمیز باشند، اطوها ذغالی و محل نگهداری ذغال جلوی کارگاه بود، و فعل وانفعال روشن و داغ نگاه داشتن اطو مانع میشد، کارگاه تمیزباشد. آن زمان حمام های عمومی سر خیابان بود، و رفتن به حمام هفته ای یک یا دو بار بود، خانه های کارگران حتا اقشار متوسط حمام نداشت،تابستانها وسیله خنک کننده کارگاه پنکه بود، و پنکه کارگاهها هم اکثرآ لنگ میزد، و سر و صدایش بیشتر از خنکی اش بود.