درود به کارگران سرزمینم………..

همانگونه که می دانید فقر اقتصادی عامل مستقیم سیستم نابسامان اجتماعی است و در این رابطه هیچگونه تردیدی وجود ندارد و نخواهد داشت . ما که از آشیانه هایمان و دور از خانواده و محیط اجتماعی و فرهنگیمان روزی ده ساعت تمام را در پروژه های صنعتی می گذرانیم و باقیمانده زمان خود را صرف آمد و شد به سر کار و حمام روزانه و صرف خوراک می گذرانیم و پس از آن بایستی خستگی حاصل از کار روزانه را با استراحت سپری بنماییم، اما برای ما استراحت معنایی نخواهد داشت؛ چرا که بی مهریهای چپاولگران حقوقیمان راه تفکر انتقادی و خلاقانه را به روی ما بسته است و برای رهایی از این وضعیت نابسامان که به بیگاری خوی گرفته ایم به ناله و سودا افتاده ایم و به نوعی نقشه ها و برنامه ریزیهای خود برای موفقیت را از یاد می بریم و در قسمت زیرین لایه های ذهن خود سرکوب می نماییم و فقط به راههایی دل بسته ایم تا بتوانیم خودمان را با شرایط موجود وفق بدهیم.

ما به دنبال راه چاره ای فقط برای سیر کردن شکم خود و فرزندانمان هستیم و بسیار هم افتخار می کنیم و بر خود می بالیم که در این بازار سیاه دلالی و فساد بازار و کسب و کار به نوعی خودمان را مشغول نموده ایم و جوابگوی نیازهای اولیه و مادی خانواده خود می باشیم تا مبادا به خاطر  دور ماندن از رو زدن به این و آن برای درخواست پنجاه یا صد هزار تومان که شاید کسانی جواب ما را هم ندهند شرمنده خانواده و آشنایانمان نباشیم.

شرایط سخت و طاقت فرسای کار و سوز شرجی و نگاه کج و طلبکار کارفرما که هر ریال دستمزد کارگر به جانش بسته هست و می خواهد برای فرونشاندن عزت زحمتکشان ترشرویی خود را رونقی دوباره دهد و ژست ارباب رعیتی دوران فئودالیته را پیشکش جان خسته اش بنماید. او با تردستی تمام و هیبتی ددمنشانه در پارس جنوبی عسلویه در قبال ۲۶۰ ساعت کاری در ماه به کارگری که تمام وقت مشغول کار هست ۱۳۰۰۰۰۰ تومان میدهد و همین مقدار چندرغاز را هم از او دریغ میدارد و تا چهار ماه تمام کارگران را با تندی جواب میدهد که حق اعتراض نخواهند داشت و در غیر اینصورت چون از وضعیت و شرایط کاری راضی نیستند از کارکردن معاف هستند و به گفته خودشان ما کسی را به زور وادار به کار نمی کنیم و راه باز هست و جاده دراز..

وقتی که من از این کارگران اجرایی سیویل که در نیروگاه سیکل ترکیبی نیروگاه بوستان و عسلویه به کارفرمایی مپنا در شرکت پیمانکاری فرخا مشغول به کار هستند در مورد جسارتشان برای اعتراض به شرایط حقوقی سخن می گفتم آنان چنین به من گفتند که:« جواب اعتراض کردن تسویه هست و ما نمیخواهیم بیکار شویم و از ساده ترین حقوق قانونی خودمان که حق اشتغال هست محروم بشویم .»

ما خوب میدانیم که معنای بیکاری مساویست با جدال زندگی و مرگ ،مساویست با شکسته شدن عزت نفس و سرخوردگی، مساویست با حقارت درون..

اعتراض کردن به قیمت نابودی کارگر و بر هم خوردن شیرازه زندگانیش منجر خواهد شد و این شیوه سرکوب زحمتکشان ستمی آشکار بوده و هست و هیچ وجدان و عاطفه انسانی، در تمام دورانها از چنین محاکمه ددمنشانه ای حمایت نخواهد کرد. دیر زمانی است که جسارت در وجود ما مرده است و دیگر به آواز خوش زندگانی گوش نمی دهیم و فقط ترانه های افسردگی ما بر پهنه این رود مترنم است و دیگر آوازی که بوی نشاط و سرزندگی بدهد از نای وجودمان برنمی خیزد. چگونه میتوانم حقارت درون خویش را که از سیستم نابسامان دلالی و خصوصی سازی به عقده های هراسناک روی آورده است فراموش بنمایم؟!…در این سرزمین زیبا که متعلق به ما کارگران است نباید طعمه سودجویی عده ای بی وطن دلال شود. ما باید در سندیکاهای کارگری خود گرد هم اییم و با اتحاد خود این سیستم ظالمانه را برای ابد برچینیم. نباید فرزندان ما در چنین شرایط غیر انسانی زندگی کنند و بر ماست که استین بالا بزنیم و متحدانه مبارزه کنیم.

 با سپاس(وارتان خرمدین عضو سندیکای کارگران فلزکار مکانیک ایران ۲۵/۸/۱۳۹۶)